هیوگو
کارگردان: مارتین اسکورسیزی
تولید کننده: جانی دپ- تیموتی هدینگتون-گراهام کینگ-مارتین اسکورسیزی
فیلمنامه: جان لوگان براساس رمان اختراع هیوگو کابرت نوشته برایان سلزنیک
بازیگران: آسا باترفلاید- بن کینگسلی- کلو گریس مورتز- ساشا بارون کوهن- ری وینستون-امیلی مورتیمر و جودی لاو
موسیقی: هوارد شر
فیلم بردار: رابرت ریچاردسون
ادیت: تلما اسکونمیکر
استدیو: جی کی فیلمز- اینفینیتوم نیهیل-متروپولیتن فیلم اکسپورت
پخش از: پارامونت پیکچرز
تاریخ پخش: 23 نوامبر 2011
زمان اکران: 128 دقیقه
کشور تولید کننده:ایالات متحده امریکا
زبان: انگلیسی
"هیوگو"، تازهترین ساخته "مارتین اسکورسیزی"، یکی از بزرگترین کارگردانان جهان، فیلمی در ستایش سینماست.اثری که توانست جوایز اسکار ۲۰۱۲ را درو کند!
فیلمی با اقتباس از رمان "اختراع هیوگو کاربت" اثری از برایان سلزنیک،فیلمی که پیامی عمیق و تاثیر گذار به همراه خود دارد.هیوگو روایت پسر بچهای است که مادرش را از دست داده و پدرش که ساعتساز بود و هیوگو را با دنیای صنعت و ماشینهای مکانیکی آشنا و علاقمند کرد هم در اثر آتشسوزی جانش را از دست میدهد و هیوگو را با یک آدم آهنی و یک دفترچه پر از رمز و راز تنها میگذارد و پس از آن عموی دائم الخمرش که مسئول نگهداری و راهاندازی ساعتهای ایستگاه قطار پاریس است مسئولیت او را به عهده میگیرد.عمویی که بعد از واگذاری تمام مسئولیتهای خودش به هیوگو، ناپدید میشود و بعد از مدتی جنازهاش در اطراف رودخانه سن پیدا میشود.
هیوگو اثری است کاملا متفاوت نسبت به دیگر آثار اسکورسیزی.در واقع چرخشی را از دنیای تلخ و خشن گانگستری به سمت دنیایی فانتزی و تخیلی شاهدیم.پسر بچهای که محل زندگیاش در ساعت بزرگ ایستگاه قطار مونپارماس پاریس، در میان دیوارها و چرخدندههای بزرگ و غول آسا است و در فضای خارقالعاده پاریس سال ۱۹۳۰، در فاصله بین دو جنگ جهانی.پسری که در سرش خیال تعمیر آدمآهنیای را دارد که پدرش آن را در موزه پیدا کرده و آرزوی تعمیر و راه اندازیاش را داشت.پسرک در تلاش برای تعمیر اتوماتان(آدم آهنی داستان)، قطعات مکانیکی را از مغازه اسباببازی فروشی میدزدد.مغازهای که صاحبش "ژرژ ملیس" است.اینجاست که روایت اصلی داستان شکل میگیرد.کارگردان بزرگی که با وجود آثار موفق و زیاد خودش در دوران جوانی تمام اعتبار خودش را در جریان جنگ جهانی اول از دست داده و چیزی که برایش باقی مانده، مغازه اسباببازی فروشی است که آن را با اندک سرمایهای که از فروش تجهیزات و حتی نگاتیوهای آثارش به کارخانه ذوب پلاستیک برای تولید پاشنه کفش به دست آورده خریده است! حالا قرار است ورق زندگی او دوباره بدست همین پسر بچه برگردد و دوباره احیا شود! احتمالاً معروف ترین فیلم کوتاه او A Trip to the Moon ساخته ی سال 1902 را دیده اید. در این فیلم چند فضانورد وارد سفینه ای می شوند که از دهانه ی یک توپ به سمت ماه شلیک می شود، این سفینه یک راست می خورد توی چشم چهره ی انسانی ای که روی ماه تصور شده است!
داستان فیلم یک داستان کلاسیک و جذاب است که میتواند برای تمامی سنین جالب باشد. البته در عین سادگی با داستان پیچیده و پرپیچ و خمی روبرو هستیم که دیدن آن برای اولینبار میتواند مخاطب را غافلگیر کند. فیلم در راستای داستانش نگاهی به تاریخ سینما و تلاشهای کارگردانانی چون ژرژ ملیس در سینما دارد.
مارتین اسکورسیزی فیلم بد ندارد. حتی سریالی که اسکورسیزی تهیه کرده یعنی Boardwalk Empire هم یکی از بهترین سریالهای مافیایی است که تاکنون ساخته شده و هر قسمت آن به ارزش یک فیلم است و از بسیاری آثار سینمایی این روزها بهتر به نظر میرسد. هیوگو هم با این که اولین فیلم سهبعدی اسکورسیزی بوده اما در آن از تکنیک سهبعدی، بهجا و بهاندازه استفاده شده است. در نمایش ساعت بزرگ و ماشین انسانی جالبی که هوگو تعمیر میکند چرخدندهها نقش مهمی دارند و سهبعدیبودن، جلوه زیبایی به این صحنهها بخشیده است. همچنین صحنههای مربوط به مغازه جورج ملیس نیز از نظر سهبعدی واقعا جذاب و دیدنیاند. اوج این زیبایی هم در کابوسی است که هوگو درباره خروج قطار از ریل میبیند در بازسازی او از فیلم کوتاه Arrival of a Train at La Ciotat که در سال 1896 توسط برادران لومیر ساخته شد، شایان توجه است. احتمالاً ماجرای این فیلم را شنیده اید: وقتی که قطار به سمت دوربین نزدیک می شود، تماشاگر وحشت می کند و سعی می کند از سر راهش کنار برود. در این صحنه استفاده ی مناسب از تکنیک 3D به خوبی نمایش داده می شود.
اگر یک نفر در عالم سینما باشد، که این حق را داشته باشد یک فیلم سه بعدی درباره سینما و عشق به سینما بسازد، آن یک نفر قطعا مارتین اسکورسیزی می باشد. داستان شباهت زیادی به زندگی واقعی خود اسکورسیزی دارد. پسرکی که در ایتالیا زندگی می کرد اما اهل آنجا نبود، دنیای بیرون را از دریچه ی پنجره ی آپارتمانش تماشا می کرد، از طریق تلویزیون و تئاترهای کوچک جذب دنیای سینما شد، نزد کارگردان های بزرگ شاگردی کرد، و حتی به Michael Powell بزرگ کمک کرد تا بعد از چندین سال دوری از دنیای سینما، کار خود را از سر بگیرد.
یکی از دیالوگها در جریان فیلم بین هیوگو و ایزابل که همراه شده است با نمای شبانه از پاریس زیبا با آن برج ایفل دلفریبش که تاثیرگذاریاش را دو چندان میکند، حاوی پیامی است :
“هر چیزی یه هدفی داره،حتی دستگاههای مکانیکی هم هدف دارن.
مثلا ساعتها، زمان رو نشون میدن
قطارها ،مردم رو از جایی به جای دیگه میبرن
اونا کاری رو انجام میدن که بخاطرش ساخته شدن
شاید این در موزد انسانها هم صدق کنه
اگر هدفت رو گم کنی میشی مثل همون دستگاه مکانیکی خراب”
———
“دستگاههای مکانیکی هیچ قطعه اضافی توی خودشون ندارن
دقیقا به اندازه مورد نیازشون قطعات دارن
اگر کل دنیا یک دستگاه مکانیکی بزرگ باشه
پس من نباید یه قطعه اضافی باشم
حتما یه دلیلی داره که من اینجام
پس یعنی اینکه یه دلیلی داره که تو هم اینجایی”
همانطور که گفتم هیوگو اثری متفاوت نسبت به دیگر آثار اسکورسیزی است.اثری خوش ساخت، روایتشده در فضای اروپای صنعتی در نیمه اول قرن بیستم.اثری در خور ستایش که لذت تماشای آن به صورت سه بعدی لحظاتی به یاد ماندنی را در ذهن از خود به جا میگذارد.
مطالب مرتبط: