Quantcast
Channel:
Viewing all 408 articles
Browse latest View live

دانلود موسیقی خاطره انگیز جام جهانی 1998 فرانسه

$
0
0
آپلود اختصاصی از تک رقمی
نام آهنگ:The Cup of Life
خواننده:Ricky Martin (ریکی مارتین)


The cup of life
This is the one
Now is the time
Don’t ever stop
Push it along
Gotta be strong
Push it along
Right to the top

Como cain y abel
Es un partido cruel
Tienes que pelear
Por una estrella
Consigue con honor
La copa del amor
Para sobrevivir y luchar por ella
Luchar por ella (yeah)
Do you really want it... (yeah)

Chorus 1:
Here we go! ale, ale ale!
Go, go go! ale, ale ale!
Arriba va! el mundo esta de pie
Go, go, gol!! ale, ale, ale

La vida es
Competicion
Hay que sonar
Ser campeon
La copa es
La bendicion
La ganaras
Go, go, go!

And when you feel the heat
The world is at your feet
No one can hold you down
If you really want it
Just steal your destiny
Right from the hands of fate
Reach for the cup of life
’cause your name is on it
Do you really want it...(yeah)
Do you really want it...(yeah)

Chorus 2:
Tu y yo! ale, ale ale
Go, go ,gol! ale, ale, ale
Tonight’s the night we’re
Gonna celebrate
The cup of life!!! ale, ale, ale

مطالب مرتبط:

ایران در عزای فرزند زهرا (س) سیاهپوش شد

$
0
0
محرم ماه اندوه و عزاداری برای شهادت امام حسین(ع)‌ فرا رسید تا روایتگر زندگی و مجاهدتهای امامی باشد که در اوج مظلومیت به همراه 72 یار وفادارش در سال 61 هجری در صحرای کربلا در مبارزه با ظلم و جور به شهادت رسید.از آن زمان تاکنون سال‌هاست که شیعیان همه ساله در رثای مظلومیت این امام همام، آیین‌های مختلفی در دهه اول ماه محرم برگزار می‌کنند؛ آیین‌هایی چون مشکی‌پوشان تا سنت سقایی و نذری دادن و تعزیه‌خوانی.

این روزها استان‌های کشور حال و هوای دیگری دارند و مردم هر استان با مراسم خاص خود به استقبال این ماه عزیز می‌روند.همزمان با شروع ماه محرم پرچم گنبد بارگاه ملکوتی ثامن الحجج(ع) وکلیه صحن ها و رواق ها رنگ سیاه پوش شده و رنگ عزا به خود خواهند گرفت.این مراسم با تعویض پرچم گنبد حرم مطهر به اوج خودش خواهید رسید.

آیین مشکی پوشان

یکی از مراسمی که در این ایام و در اکثر استان‌های کشور برگزار می‌شود مراسم مشکی‌پوشان است، چرا که لباس مشکی نزد عزاداران حسینی از ارج و منزلتی برخوردار است و مشکی پوشیدن برای امام حسین(ع) را لیاقت داشتن فرد و طلبیده شدن فرد برای عزاداری می‌دانند. 

مراسم مشکی‌پوشان از سنت‌های بومی و قدیمی استان مرکزی است که برای خبردار کردن و آماده شدن مردم برای استقبال از ماه محرم، سه چهار روز مانده به آغاز این ماه در مساجد و تکایای اراک و برخی شهرهای استان برگزار می‌شود.

در این مراسم اعضای هیات‌های عزاداری در مسجد محله خود جمع می‌شوند و ضمن برگزاری آیین سوگواری، پیراهن‌های مشکی را از سوی هیات دریافت می‌کنند. رسم بر این است که اعضای هیات از این لباس تا پایان عزاداری حسینی استفاده می‌کنند و بعد از روزهای عزاداری آن را به مسجد بازمی‌گردانند.

جواد رفیعی یکی از مداحان اراکی در این خصوص می‌گوید: هیات‌های قدیمی و با سابقه اراک از نهم ذی‌الحجه روز عرفه که آغاز حزن و ماتم و حرکت امام حسین(ع) به سمت کربلاست، پیراهن‌های مشکی عزاداران را جمع‌آوری کرده، شسته و اتوکشی می‌کنند و سپس در تکایا، حسینیه‌ها و مساجد بر آنها زیارت عاشورا می‌خوانند.

مراسم جغجغه زنی انجدان

یکی از آیین‌های مرسوم روستای انجدان اراک جغجغه‌زنی است که در فهرست آثار معنوی کشور نیز به ثبت رسیده است.

مدیر تحقیقات و باستان‌شناسی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان مرکزی درباره آیین معنوی جغجغه‌زنی انجدان گفت: قدمت این آیین کهن به دوره تیموری و صفویه می‌رسد و مردم عزادار این روستا در روزهای نهم و یازدهم محرم آن را اجرا می‌کنند. 

اسماعیل شراهی افزود: روز نهم محرم مردم محله پایین انجدان با آیین‌های سوگ و عزا به سمت محله بالا حرکت می‌کنند و در حالی که ابزاری چوبی و خراطی‌شده به نام جغجغه را در دست دارند با نوایی موزون به جای کوبیدن بر سینه، آن را به هم می‌کوبند.

وی گفت: این آیین یک مرشد و رهبر دارد که نوحه‌های اصیل و خاصی را قرائت می‌کند و مردم در پاسخ به نوحه‌ها با اشک و مویه جغجغه می‌زنند.شراهی یادآور شد: نمونه‌هایی از آیین جغجغه‌زنی در مناطق روستایی کاشان، ابیانه و نطنز نیز مشاهده شده و استان مرکزی به عنوان پیشتاز ثبت این آیین معنوی، اسناد معتبر و جزئیات آن را جمع‌آوری کرده و به ثبت آثار معنوی کشور درآورده است.

روستاهای یزد، پیشتاز در سوگواری

عشق به سید و سالار شهیدان کربلا، حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را بیش از هر زمانی می‌توان در دهه اول محرم و حتی کمی پیش از شروع این ماه، در استان یزد خصوصا روستاهای آن مشاهده کرد. به گزارش خبرنگار ما از یزد، روستاییان این استان بویژه اهالی روستای بندرآباد و شمسی، با برپایی آیین سنتی «شاخ به شاخ» و «ذکرگرفتن» از چند روز پیش از محرم به استقبال این ماه می‌روند. 

این مراسم از جمله رسوم قدیمی این منطقه برای استقبال از ماه محرم است که در چند شب پیش از محرم آغاز می‌شود.

در مراسم شاخ به شاخ، اهالی روستا پس از اقامه نماز مغرب و عشا در گروه‌ها و دسته‌های مختلف، در کوچه‌های آبادی به راه می‌افتند و با خواندن ابیاتی از مردم درخواست هیزم می‌کنند. سپس هیزم‌های جمع‌آوری شده را در میدان آبادی روی هم انباشته و با برافروختن آتش، در پرتو گرما و روشنایی آن، عزاداری‌شان را شروع می‌کنند؛ به این صورت که دست در دست هم حلقه‌ای بزرگ گرد آتش ایجاد می‌کنند و گروهی که شمار آنان به 5 یا 7 نفر می‌رسد در میان این حلقه، حلقه کوچکتری تشکیل داده و فریاد یا حسن و یا حسین سر می‌دهند. جمعیت عزادار نیز با تکرار این عبارات به سر و سینه خود می‌زنند و این مراسم تا پاسی از شب ادامه می‌یابد.

آیین ذکرگرفتن نیز بیشتر برای اعلام ‌آغاز عزاداری امام حسین(ع) و همچنین استقبال از ماه‌ محرم در برخی از روستاهای یزد برپا می‌شود. در این مراسم سنتی که مقارن با غروب آفتاب و بر بالای پشت‌بام مسجد یا حسینیه ‌آبادی برگزار می‌شود، حاضران با خواندن اشعاری، فرا رسیدن ماه محرم و برپایی مجلس عزای حسین(ع) را به اطلاع اهل محل می‌رسانند. 

همچنین با فرا رسیدن ایام محرم، آیین ویژه‌ای که «کاروان غم» نام دارد در شهر اشکذر اجرا می‌شود. هدف از برگزاری این آیین اعلام آغاز ماه محرم است. کاروان غم که پیشاپیش آن سادات حضور دارند با نوای گرم یا حسین یا حسین، ورودی شهر تا حسینیه اشکذر را پای پیاه طی می‌کنند و فرا رسیدن ماه محرم را به همگان خبر می‌دهند.

منبع:جام جم آنلاین

دانلود ویدئو گلها و خلاصه بازی فوتبال سوئد ۴-۲ انگلیس

$
0
0

انگلیس مقابل ابراهیموویچ تحقیر شد


در این دیدار دوستانه و بین المللی که در سوئد برگزار شد بازیکنان سوئد ابتدا در دقیقه ۲۰ توسط زلاتان ابراهیموویچ پیش افتادند. شاگردان روی هاجسون با دریافت این گل iبه بازی رو iبه جلو روی آوردند و ۱۵ دقیقه بعد توسط دنی ولبک گل تساوی را iبه ثمر رساندند. سه دقیقه بعد کلگر گل دوم را برای سفید پوشان iبه ثمر رساند تا ورزشگاه غرق در سکوت شود.

در ادامه دو تیم فرصت‌هایی را بر روی دروازه‌ها خلق کردند، گلی رد و بدل نشد و نیمه اول با همین نتیجه‌ iبه پایان رسید. با آغاز نیمه دوم بازیکنان سوئد با ارائه یک بازی رو iبه جلو و با درخشش ستاره خود ابراهیموویچ iبه بازی هجومی روی آوردند و در دقیقه ۷۸ ابراهیموویچ گل دوم خود و تیمش را وارد دروازه‌ حریف کرد.

شش دقیقه بعد ابراهیموویچ، ستاره اول این دیدار گل سوم تیمش را iبه ثمر رساند، اما این پایان کار نبود و در وقت های تلف شده زلاتان گل چهارم هم که یک سوپر گل فوق العاده زیبا بود را وارد دروازه‌ جوهارت کرد تا شب رویایی خود را تکمیل کند.

منبع:ایسنا

 

دانلود خلاصه بازی (منبع:ورزش3)

------------------------------------------

دانلود گلها

کیفیت SD

Z. Ibrahimovic | 1-0 | Mediafire
D. Welbeck | 1-1 | Mediafire
S. Caulker | 1-2 | Mediafire
Z. Ibrahimovic | 2-2 | Mediafire
Z. Ibrahimovic | 3-2 | Mediafire
Z. Ibrahimovic | 4-2 | Mediafire

------------------------------------------

کیفیت HD 

Z. Ibrahimovic | 1-0 | Mediafire
D. Welbeck | 1-1 | Mediafire
S. Caulker | 1-2 | Mediafire
Z. Ibrahimovic | 2-2 | Mediafire
Z. Ibrahimovic | 3-2 | Mediafire
Z. Ibrahimovic | 4-2 | Mediafire

منبع:گلخونه 

چرخ ستاره‌ای

$
0
0

 این عکس که با نوردهی طولانی گرفته شده است، چرخش شبانگاهی ستارگان را به تصویر می‌کشد در حالی‌که شفق قطبی بر فراز افق در حال درخشش است. این عکس در شبه‌جزیره مورنینگتن استرالیا گرفته شده و به تازگی در سایت جهان در شب (TWAN) به نمایش گذاشته شده است. شفق قطبی زمانی به وجود می‌آید که ذرات باردار خورشید که با نام بادهای خورشیدی شناخته می‌شوند، با جو زمین برخورد می‌کنند. برخورد این ذرات با اتم‌های اکسیژن و نیتروژن لایه یونسفر بر فراز میدان مغناطیسی قطبین زمین، باعث آزاد شدن انرژی می‌شود که به صورت این درخشش‌های رنگی در ارتفاع 97 تا 1000 کیلومتری سطح زمین دیده می‌شود.


عکس ارسالی از ناسا (زیبا و قابل تامل)

ژلاتینی که گلوله را در هوا نگه می‌دارد

$
0
0
پلیمر پیچیده‌ای که از قدرت متوقف کردن گلوله برخوردار است، به زودی می‌تواند صنعت تولید جلیقه‌های ضد‌گلوله را متحول سازد.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از یاهو، دانشمندان دانشگاه رایس در تگزاس موفق به کشف نوعی پلیمر جدید شده اند که قدرت آن بیشتر از قدرت گلوله‌ای است که شلیک شده است.

این ترکیب جدید می‌تواند گلوله‌های 9 میلیمتری پیستول‌های معمولی و گلوله‌های سلاح‌های نیمه اتوماتیک را پس از شلیک شدن متوقف سازد،‌ در حالی که تنها حفره‌هایی کوچک از گلوله‌ها بر روی ماده به جا می‌ماند. این ماده پلیمری شگفت‌انگیز می‌تواند تکنیک ساخت جلیقه‌ های ضد‌گلوله را متحول ساخته و همچنین در ایجاد بدنه‌ای سبک و مقاوم برای هواپیماها و پره‌های موتورهای جت به کار گرفته شود.

این ماده جدید ترکیبی پیچیده از جنس کوپلیمر پلی‌اورتان است،‌ ترکیبی که در آزمایشگاه تولید می‌شود. به گفته محققان این پلیمر جدید در حقیقت گلوله‌ها را به دام انداخته و در خود نگه می‌دارد درحالی که هیچ آسیب میکروسکوپی به ماده وارد نشده و هیچ ترکی در آن دیده نمی‌شود به شکلی که ماده هنوز شفافیت خود را داراست، از این رو ماده جدید می‌تواند به عنوان جایگزینی عالی برای شیشه هواپیماهای جنگی به کار گرفته شود.

این ماده جدید با داشتن ترکیبی از ویژگی‌های شیشه و پلاستیک،‌در عین استحکام و سختی از انعطاف‌پذیری و خود ترمیمی نیز برخوردار است. به گفته دانشمندان، در زمان برخورد گلوله با این پلیمر،‌ ماده در حقیقت در مقابله با نفوذ جسمی با سرعت بالا به مایع تبدیل می‌شود و از آنجایی که پلیمر در حقیقت متشکل از هزاران لایه مجزا است،‌ تنها بخشی از ماده مایع شده و بقیه آن به حالت اولیه باقی می‌مانند.

این به آن معنی است که ماده بدون ایجاد شکستگی محکم و قوی به جا می‌ماند و بدون خرد شدن یا خمیده شدن ضربه گلوله را تحمل می‌کند.
 

فهرست پنج نفره بازیکن سال 2012 آسیا / بازگشت علی کریمی به فهرست

$
0
0

 

کنفدراسیون فوتبال آسیا نامزدهای دریافت جایزه بهترین بازیکن سال 2012 را اعلام کرد که در بین آنها دو بازیکن تیم فوتبال پرسپولیس حضور دارند. این فهرست از بازیکنانی انتخاب شده است که در فوتبال آسیا بازی می کنند و بازیکنان آسیایی شاغل در لیگ‌های اروپایی منظور نشده‌اند.

به گزارش مهر و به نقل از سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا، کریمی که در سال 2004 به عنوان بازیکن سال آسیا معرفی شد، دوباره به این فهرست بازگشته است.

"لی کئون - هو" که به اولسان هیوندای کره جنوبی کمک کرد تا به عنوان قهرمانی رقابت‌های لیگ قهرمانان آسیا دست پیدا کند در این فهرست حضور دارد. "لوکاس نیل"، مدافع استرالیایی، محسن بنگر، مدافع تیم فوتبال ایران، و ژنگ ژی، مدافع گوانگژو اور گرانده چین در میان پنج نامزد قرار دارند.

کنفدراسیون فوتبال آسیا همچنین سه نامزد بازیکن زن برتر سال آسیا را انتخاب کرده که اسامی آنها به شرح زیر است:

* آیا میاما (ژاپن)

* هوماره ساوا (ژاپن)

* یوکی اوگیمی (ژاپن)

هر سه با تیم المپیک ژاپن به مدال نقره بازی های المپیک 2012 لندن دست پیدا کردند. اسامی سه نامزد بهترین بازیکن بین المللی سال آسیا هم به شرح زیر است:

* مارک شوارتزر (استرالیا) - فولهام

* شینجی کاگاوا (ژاپن) - منچستریونایتد

* یوتو ناگاتومو (ژاپن) - اینتر میلان

فهرست سه بازیکن خارجی برتر سال آسیا:

* برونو کوررا (برزیل) - سپاهان ایران

* ریکاردو اولیویرا (برزیل) - الجزیره امارات

* روجریو د آسیس کوتینیو (برزیل) - کویت اف سی

دانلود ویدئو مجموعه ۳۲۳ گل رائول برای تیم رئال مادرید


دانلود ویدئو گلهای منتخب و کاندیدای جایزه بهترین گل سال ۲۰۱۲

$
0
0

کیفیت HD | فرمت : MP4 | زمان : ۳ دقیقه

Mediafire

منبع:گلخونه

دانلود ویدئو مجموعه تمام گل های یورو 2008

$
0
0

دانلود ویدئو مجموعه ۱۰۰ گل ریوالدو برای بارسلونا

$
0
0

دانلود ویدئو مجموعه ۵۰ گل برتر بارسلونا در لیگ قهرمانان اروپا

$
0
0

نقد و بررسی فیلم Dark Knight Rises (شوالیه تاریکی بر می خیزد)/جیمز براردینلی

$
0
0

کارگردان : Christopher Nolanhttp://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/dark-knight-rises/the-dark-knight-rises-battman.jpg

نویسنده : Christopher Nolan

بازیگران: Christian Bale, Michael Caine ,Gary Oldman

خلاصه داستان :

هشت سال از حوادث پایان فیلم شوالیه تاریکی گذشته است. بروس وین (بتمن) اکنون مردی شکسته است که با خدمتکار وفادار خود به تنهایی روزگار را سپری می کند. مزدوری با نام بین (Bane) که از ارتش سایه ها اخراج شده است برای انتقامی ویران کننده به شهر گاتهام بازگشته است. اما انگیزه های واقعی او از بازگشت چیز دیگری است و اعمال خبیثانه او فقط به عنوان پوشش است.

برای اغلب فیلم های سوپر قهرمانی، قسمت سوم مجموعه، مانند دامی مرگبار عمل می کند. قسمت سوم همانی است که باعث سقوط مجموعه بتمن در فیلم جوئل شوماخر/ تیم برتون شد. قسمت سوم همانی است که چرخ های مجموعه منسجم سوپرمن آقای کریستوفر ریو را از ریل های خود خارج کرد و پایانی نابود کننده برای آن رقم زد. قسمت سوم همانی است که باعث شد سام ریمی راه خود را از مسیر درست مجموعه مرد عنکبوتی گم کند و آن را به بیراهه بکشاند. این لیست را بسیار بیش از آنچه بدان اشاره شد، حداقل درمورد کتاب های کمیک می توان ادامه داد. مشکل اصلی قسمت سوم این گونه فیلم ها آن است که بر خلاف جاه طلبی هایی که فیلمساز برای عظمت بخشیدن بیشتر به فیلم خود در ذهن خود می پروراند، معمولاً این قسمت از خلاقیت کافی برای تبدیل شدن به اثری قابل قبول برخوردار نیست. اما اوضاع درباره فیلم کریستوفر نولان تا حدودی متفاوت است. دومین قسمت از فیلم بزرگ «شوالیه تاریکی»، به نوعی تبدیل به آخرین قسمت از سه گانه بتمن کریستوفر نولان شده است. اعلام رسمی نبود قسمت چهارمی برای مجموعه بتمن های کریستوفر نولان یک فرصت استثنایی به فیلمساز داد: امکان پایان دادن به یک حماسه! این امر موقعیتی ویژه در اختیار فیلمساز قرار داد، موقعیتی که تاکنون کمتر در اختیار کسی قرار گرفته است. آنقدر ویژه که می توان نولان را قماربازی دانست که تمام دانسته های خود را روی سه گانه ای با پایانی ناشناخته، شرط بسته است!

تصمیم نولان برای ساخت سه گانه بتمن با روشی کاملا متفاوت، باعث به وجود آمدن سوالی در ذهن ما شده است که حتی فکر کردن به آن در بتمن های گذشته فیلمسازان دیگر، عجیب و غیرواقعی به نظر می رسید. آن سوال این است: آیا امکان مرگ بتمن وجود دارد؟ اگر تنها یک قانون اساسی برای فیلم های سوپر قهرمانی وجود داشته باشد، این است که قهرمان اصلی فیلم، همواره باید به شکلی سر حال تا لحظاتی قبل از تیتراژ پایانی بر پرده سینما حاضر باشد. در اینجا به هیچ عنوان قصد ندارم قسمت های حساس داستان را لو بدهم اما آن چیزی که واضح و مشخص است این است که دو قسمت قبلی این مجموعه، انتظار وقوع هر گونه پایان متفاوتی را برای سه گانه بتمن تا قبل از تماشای قسمت آخر در ذهن بیننده کاشته است! این موضوع ناشی از نبوغی است که نولان با استفاده از آن موفق به ساخت و البته فروش خیره کنند دو قست قبلی مجموعه شد. نبوغی که خود اکنون باعث شده ریسک موفقیت و یا عدم موفقیت قسمت سوم مجموعه ای آنقدر بالا رود که تاکنون نظیر آن را در هیچ فیلم دیگری از این ژانر مشاهده نشده است.

شاید تاکنون شخصیت هیچ ابرقهرمانی به سیاهی آنچه که ما در دو فیلم «بتمن آغاز می کند» و «شوالیه تاریکی» و حالا هم در «شوالیه تاریکی بر می خیزد» شاهد بوده ایم، نبوده باشد. تا دنیا باقیست، این سه فیلم باعث عوض شدن نوع نگاه بینندگان به داستان های ابر قهرمانانه و در نتیجه، تغییر روش فیلمسازان آتی، برای ساخت فیلم های ابر قهرمانی شده است. قبل از فیلم «بتمن آغاز می کند» قالبی استاندارد و پیش فرض برای ساخت فیلم های ابرقهرمانانه وجود داشت که همه از آن تبعیت می کردند. «بتمن آغاز می کند» شکافی در این قالب استاندارد به وجود آورد و «شوالیه تاریکی» این قالب پیش فرض را به طور کامل "له" کرد. این دو فیلم، بر خلاف روال ابر قهرمانه های گذشته، به هیچ عنوان آثاری سبک و فقط برای سرگرم کردن آن هایی که جهت خوردن تنقلات و صرف ساعاتی خوش به سینما می آیند، به شمار نمی آمدند. آنها فیلم هایی عمیق و کاملا غنی هستند که با افتخار در رقابتی تنگاتنگ با فیلم هایی قرار می گیرند که به دنبال کسب جایزه اسکار عمدتاً در ماه های نوامبر و دسامبر به اکران در می آیند. (هر چند که در کمال ناباوری، فیلم برجسته شوالیه تاریکی، نامزد اسکار بهترین فیلم سال نشد). هم اکنون ، کارگردانان اگر می خواهند فیلم های ابرقهرمانانه ی موفقی تولید کنند تنها با دو راه روبرو هستند: یا فیلمی عظیم در قالب انتقام جویان تولید کنند و یا فیلمی جدی مانند شوالیه تاریکی. نقش نولان در منسوخ دانستن قالب استاندارد گذشته فیلم های ابر قهرمانی گذشته، انکار ناپذیر است.

«شوالیه تاریکی بر می خیزد»، طولانی ترین، سیاه ترین و همچنین، جاه طلبانه ترین قسمت از سه گانه بتمن کریستوفر نولان است. در قسمت آخر، نولان برای آن که فیلمی بزرگتر از «شوالیه تاریکی» بسازد، پا را از حد مجاز فراتر گذاشته که متاسفانه این امر را باید شکستی برای این فیلم محسوب کرد. ساختار کلی فیلم، اندکی سنگین، بدشکل و در نتیجه غیر قابل کنترل است. توضیحات و تفاسیر فیلم بیش از اندازه زیاد و عنصر "بتمن" فیلم، بیش از اندازه کم است. با تمام این احوال، «شوالیه تاریکی بر می خیزد» به خوبی در قالب زمان 164 دقیقه ای خود جا می افتد (حتی می توان گفت جا برای طولانی تر بودن آن هم وجود داشته است). 45 دقیقه پایانی آن استثنایی و البته تماشایی است و از لحظه ای که پیچش های داستان، آغاز گر ریسک موفقیت و یا عدم موفقیت نهایی فیلم می شود، تا پایان آن، بدون هیچ گونه سقوط، موفقیت نهایی و بزرگی را برای فیلم به ارمغان می آورد. (در پایان پاراگراف دوم به ریسک موفقیت و یا عدم موفقیت فیلم اشاره شده بود).

نولان تفسیری از فنا پذیری را ارائه می دهد و این تنها قالب فیلسوفانه ای نیست که او وارد فیلم خود کرده است بلکه همان طور که در قسمت های قبلی هم صدق می کرد با وسواس خاصی مفاهیمی از جامعه شناسی و ذات انسانی را نشان می دهد. آیا وقتی افراد با وحشیانه ترین برخورد ممکن روبرو هستند، خودشان هم دچار خشم می شوند؟ یا همان طور که جوکر فهمید، آیا در اعماق وجود آدمی چیزی هوشمندانه تر از آنچه که به ظاهر می بینیم وجود دارد؟ خیلی از اتفاقاتی که در طول نمایش «شوالیه تاریکی برمی خیزد» رخ می دهد به «بتمن آغاز می کند» ارجاع دارد، آن هم نه فقط از لحاظ تِم فیلم،  بلکه همچنین از جهت مفهوم روایی داستان هم همینطور است.

داستان از هشت سال بعد از پایان «شوالیه تاریکی» آغاز می شود یعنی وقتی که بتمن وارد تاریکی شد تا تصویر شرم آلود هاروی دنت بدون خدشه باقی بماند. بروس وین (با بازی کریستین بیل) منزوی شده است. او مردی شکسته است که به همراه خدمتکار وفادارش، آلفرد (با بازی مایکل کین) به تنهایی روزگار می گذراند و هنوز سوگوار آینده از دست رفته ایست که می توانست با عشق زندگی اش، ریچل داشته باشد. بین (Bane) با بازی تام هاردی، سرباز مزدور ماسک داری است که از لیگ سایه ها توسط راس الغول ( با بازی لیام نیسون که فقط در فلاش بک و رویا نشان داده می شود) بیرون انداخته شده است. او به گاتهام بازگشته تا انتقام ویران کننده ای بگیرد، کاری که در آن یک متخصص به حساب می آید. قابل انتظار است که فکر کنیم انگیزه های واقعی او از بازگشت چیز دیگری است و این کارها فقط به عنوان پوشش است.

فقط بتمن می تواند او را متوقف کند، اما بتمن حالا نیست. زمانی که بروس به دیدار لوسیوس فاکس (با بازی مورگان فریمن) می رود تا ببیند این متفکر چه ابزار جدیدی را اختراع کرده است، دو نفر دیگر را با او می بیند. اولین آن ها کارآگاه جان بلیک (با بازی جوزف گوردون لویت) است که دستیار کمیسر گوردون (با بازی گری الدمن) به شمار می آید. دومین نفر یک گربه دزد چالاک به نام "سلینا" کایل (با بازی آن هاتاوی) است. با وجود این Bane ثابت می کند که می تواند خیلی بیشتر و بهتر از بتمن زخمی و سالخورده عمل کند و همچنین نشان می دهد که "سلینا" آن قدری که بتمن به او اعتقاد دارد، قابل اعتماد نیست.

میزان بلاتکلیفی و تعلیق در مورد مفهوم بی اعتقادی در این قسمت بسیار بالاست اما باز هم نه به میزان انتقام جویان یا مرد عنکبوتی شگفت انگیز. بر خلاف لحن تاریک و گاهی اوقات نگاه محزون فیلم، این اولین و مهم ترین فیلم ابر قهرمانی است که با سکانس های اکشن و زد و خورد فیزیکی خود را به اثبات رسانده است. بیشتر از این که این زد و خوردها جسمانی باشد، سخت افزاری و به وسیله ابزار است. البته چند نبرد تن به تن هم میان بتمن و بین در می گیرد و زن گربه ای (سلینا) هم چند باری خود را درگیر نبرد می کند. اما بالاترین سطح اکشن وقتی رخ می دهد که پای وسایل نقلیه به میان کشیده می شود. وسایلی چون ماشین های بتمنی، هواپیماهای بتمنی و موتورهای بتمنی که با روش هایی جدید و ارتقا یافته از آن ها استفاده می شود. نولان می داند که چطور بدون آن که زیاده روی کرده باشد، از این وسایل استفاده کند. در این فیلم هیچ ترسی از وجود اضافه بار تصاویر کامپیوتری دیده نمی شود و خدا را شکر که فیلم سه بعدی هم نیست!(این یعنی اگر بخواهید هم نمی توانید سه بعدی آن را ببینید، اگر چه که اصلاً نمی دانم چه کسی می تواند خواهان سه بعدی اش باشد. می توانید نسخه IMAX فیلم را ببینید البته اگر مدت طولانی در صف سینما صبر کنید تا جایی برای نشستن بهتان برسد.)

بتمن قهرمانانه تر، پر کشمکش تر و البته پر عیب تر از هر دو قسمت قبلی ظاهر می شود. در لحظاتی او شخصیتی هملت گونه را رقم می زند و در آخر شخصیتی را که اشتیاق دیدنش را داشتیم، به ما نشان می دهد؛ اما اتفاقات زیادی باید در فیلم بیفتد تا ما را به آن نقطه برساند. جاناتان نولان تایید می کند که وقتی «شوالیه تاریکی برمی خیزد» را می نوشته تحت تاثیر داستان "دو شهر" اثر چارلز دیکنز قرار داشته است. اما هر خط بعد از خط دیگر که نوشته می شده بیشتر به همان دانه ای تبدیل می شده که پایان داستان از آن جوانه می زند. فیلم مجبورتان نمی کند که حتماً از پایانش متحیر شوید و به وضوح بازگشت ها و یادآوری هایی از گذشته را نشان می دهد.

پایان بندی های مبهم تبدیل به خصیصه کارهای نولان شده است و هر کس چند صحنه پایانی «شوالیه تاریکی برمی خیزد» را ببیند می تواند بسته به طبع شخصی خود، آن را خوشبینانه یا بدبینانه تفسیر کند.انتهای این فیلم به اندازه صحنه های پایانی فیلم «تلقین» دیوانه کننده نیست، اما آخر داستان به شفافیتی هم که شاید از ابتدا انتظارش را می کشیم، نخواهد بود.

در میان گروه بازیگران هیچ کمبودی از لحاظ ترکیب ستارگان قدرتمند وجود ندارد. با این وجود هیچ کدام از آن ها به آن سطح خشونتی که توسط هیث لجر در «شوالیه تاریکی» نشان داده شد، نمی رسند و نولان با هوشمندی بازیگرانش را به سمت تقلید از او هل نمی دهد. Bane یک آدم شرور کاملاً متفاوت است. او باهوش است، اما سادیسمی نیست و با این وجود نوعی پتانسیل جانورخویی دارد که حتی جوکر هم نداشت. تام هاردی که نقشش پر رنگ شده، پشت آن ماسک آهنی و صدایی که طوری شده که بعضی از کلماتش مفهوم نباشد، غیر قابل تشخیص است. نقش جوکر برای لجر بعد از مرگش یک اسکار را به همراه داشت، اما هاردی نامزد اسکار هم نخواهد شد چرا که درست مثل این است که مرد بد الن ریکمن در جان سخت (قسمت اول) را با کسی که در جان سخت 2 دیدیم مقایسه کنیم.

کریستین بیل این شانس را داشته است که میان دو ستاره نقش مکمل بچرخد. او و آن هاتاوی با هم ارتباط خاصی دارند با این وجود رومانس بین آن ها هیچ وقت از صحبت های کوتاه فراتر نمی رود.مایکل کین و گری الدمن شخصیت های غمگین تری را نسبت به کاراکترهای همیشگی خود بازی کرده اند تا بتوانند خط سیر زننده و ترسناک فیلم را نشان دهند. جوزف گوردون لویت عنصر جدیدی در فیلم است که ثابت می کند می تواند خون تازه ای در رگ های اسطوره شناسی وارد کند.

آن هایی که به دیدن این فیلم ابر قهرمانی می روند تا بتوانند لحظاتی را تجربه کنند که موهای بدنشان سیخ می شود، ممکن است ناامید شوند و با وجود اینکه یک فیلم سه ساعته را می بینند خیلی کم با این احساسات مواجه می شوند، اگر چه که همان صحنه های اندکی هم که در این زمینه دارد، شگفت انگیزند. نولان به ندرت اجازه می دهد که شوخی وارد فضای تاریک این فیلم شود و وقتی هم که این اتفاق می افتد بیشتر طنز تلخ است (که بهترین آن هم توسط زن گربه ای ارائه می شود). موسیقی فیلم هم که کار هانس زیمر است فوق العاده است. تِم این موسیقی با آن که حماسی نیست، اما با اکشن فیلم خیلی خوب جور در می آید. فیلمبردار، والی پیفیستر هم تصاویر به یاد ماندنی زیادی ارائه می دهد. اولین تصویری که به ذهن من می آید، تصویری است از منهتن که زیر سلطه مجسمه آزادی است و همچنین یک تصویر از بتمن که با هلی کوپتر گرفته شده و حتماً باید تبدیل به پوستر فیلم شده باشد.

نولان حالا با تحویل کامل سه گانه بتمن خود می تواند وارد پروژه های دیگر با محتواهای دیگری شود تا توانایی های خود در موضوعاتی که می خواهد را نشان دهد. در میان سه فیلم، «شوالیه تاریکی» به عنوان قدرتمندترین قسمت، در جایگاه خود باقی می ماند. آن فیلم از هر سه قسمت هیجان انگیز تر و شجاعانه تر بود و درست مثل فیلم «امپراطوری ضربه می زند» (قسمت دوم جنگ ستارگان) با آن دیدگاه رایج که می گوید قسمت دوم هر سه گانه ای از همه ناراضی کننده تر است، مخالفت می کند.

با نگاه به آخر داستان می بینیم که «شوالیه تاریکی برمی خیزد» هیچ شباهتی به «بازگشت جدای» (قسمت سوم جنگ ستارگان) ندارد بلکه یک پکیج بسیار کاملتر است که در آن خبری از هیچ «ایواکی» نیست و به تماشاگران اجازه می دهد که سینما را با رضایت کامل و کمی سردرگمی ترک کنند و احتمالاً باعث می شود تا آن ها بخواهند آن را دوباره تماشا کنند تا چیزهایی که بار اول از دستشان رفته را کاملاً درک کنند. بله، نقص هایی وجود دارد، اما «شوالیه تاریکی برمی خیزد» برای سه گانه بتمن سکوی پرتابی به سوی بالاترین نقطه هرم فیلم های ابرقهرمانانه خواهد بود که شاید "هرگز" هم از آن جایگاه پایین نیاید.

جیمز براردینلی/مترجمان: شبنم سیدمجیدی - مهدی افشارها/منبع:سایت اختصاصی نقد فارسی

 

مطالب مرتبط:

دانلود آلبوم موسیقی فیلم شوالیه تاریکی بر می خیزد

فیلمنامه ای خارق العاده برای شوالیه ی تاریکی بر می خیزد

دانلود ویدئو قطعه ی حماسی(A Dark Knight)،تیتراژ پایانی فیلم شوالیه تاریکی

وقتی یک فیلم به تو می آموزد/ نگاهی به شخصیت جوکر در شوالیه تاریکی

نقد و بررسی فیلم شوالیه تاریکی The Dark Knight

نامه خداحافظی کریستوفر نولان با بتمن

10 قهرمان برتر هالیوود اعلام شد (بتمن در صدر)

نقد شوالیه تاریکی بر می خیزد

نقد و بررسی فیلم Dark Knight Rises (شوالیه تاریکی بر می خیزد)/هالیوود ریپورتر

$
0
0

کارگردان : Christopher Nolanhttp://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/dark-knight-rises/the-dark-knight-rises-battman.jpg

نویسنده : Christopher Nolan

بازیگران: Christian Bale, Michael Caine ,Gary Oldman

خلاصه داستان :

هشت سال از حوادث پایان فیلم شوالیه تاریکی گذشته است. بروس وین (بتمن) اکنون مردی شکسته است که با خدمتکار وفادار خود به تنهایی روزگار را سپری می کند. مزدوری با نام بین (Bane) که از ارتش سایه ها اخراج شده است برای انتقامی ویران کننده به شهر گاتهام بازگشته است. اما انگیزه های واقعی او از بازگشت چیز دیگری است و اعمال خبیثانه او فقط به عنوان پوشش است.

تروریسم، هرج و مرج سیاسی و بی ثباتی اقتصادی شماری از مسائل تهدید کننده ی دنیای واقعی هستند که فیلم «شوالیه ی تاریکی برمی خیزد/ The Dark Knight Rises» آنها را با پردازشی عمیق به قلمرو فیلم های سینمایی ساخته شده بر اساس کمیک بوک ها وارد می کند. قسمت آخر «سه گانه ی بتمن» ساخته ی کریستوفر نولان، یکی از موفق ترین ساخته های مهم و عظیم هالیوود است که باعث می شود تمامی ساخته های رقیب آن - کمپانی مارول- کاملاً ابلهانه و کودکانه به نظر برسند.

این فیلم با فضاسازی گیرا و میخکوب کننده ی خود که گهگاهی هم به شکلی که کسی تصورش را نمی کند ارعاب انگیز می شود، در کلیت خود در جایگاه بهترین فیلم سه گانه ی نولان قرار می گیرد، حتی اگر از وجود عنصر منحصر به فردی چون نقش آفرینی جاویدان «هیث لجر/Heath Ledger» در «شوالیه ی تاریکی/The Dark Knight» محروم باشد (به راستی مگر ممکن بود این فقدان حس نشود؟). این فیلم با هر معیاری که سنجیده شود یک بلاک باستر به شمار می رود.

کارگردان اثر در ترسیم فضایی واقعی و باور پذیر از گاتهام سیتی - شهری که توسط انقلابیون مسلح به سلاح های هسته ای محاصره شده - آنچنان شهامت به خرج می دهد که گاهی اوقات کمی مضحک به نظر می رسد که شخصی با لباس مبدل که حاضر نیست دست خود را به خون آلوده کند، بتواند با حضور خود همه چیز را به خوبی و خوشی تمام کند. این مسئله به ویژه از آن رو صحت پیدا می کند که نولان، احتمالاً بیش از هر فیلمساز دیگری که تا بحال به طور جدی روی یک ابرقهرمان کار کرده است، تا آنجا پیش رفته که نقاب از چهره ی چنین شخصیتی برمی دارد و او را ضعیف و ناتوان می سازد. اما او در کار خود موفق می شود و برخلاف شماری از میان پرده های دو فیلم قبلی، در این فیلم همه چیز واضح،‌ مرتبط با موضوع اصلی و به جا و به اندازه است و تک تک لحظات مدت زمان 164 دقیقه ای فیلم را پربار می سازد (بخصوص اگر در حالت Imax دیده شود) .

در یکی از صحنه های مقدماتی فیلم که اگر جیمز باند وجود خارجی داشت عاشق آن می شد، یک هواپیمای متعلق به سازمان سی.آی.ا که در حال جابجایی زندانیان تروریست است، توسط بیِن/Bane (تام هاردی/Tom Hardy) به شکلی هیجان انگیز در میان هوا دزدیده می شود. Bane گردن کلفت ترسناکی ست که جلوی بینی و دهانش با یک نقاب فلزی شبکه مانند پوشانیده شده است و این نقاب باعث می شود صدایی مصنوعی و ربات مانند پیدا کند که به صدای شخصیت دارث ویدر در فیلم های جنگ ستارگان بی شباهت نیست. هدف Bane کاملاً مشخص نیست، اما معلوم است که چیز خوبی نخواهد بود.

گرچه تنها چهار سال از فیلم قبلی بتمن می گذرد، با توجه به آنچه وقایع مهم «شوالیه ی تاریکی برمی خیزد» نشان می دهند، در دنیای داستانی فیلم هشت سال سپری شده است. در این مدت بتمن و بروس وین (کریستین بیل/Christian Bale) به طرزی شک برانگیز در جدایی کامل به سر برده اند و این موضوع به شدت باعث تعجب خدمتکار وفادار بروس وین، آلفرد (مایکل کین/Michael Caine) شده است. او ارباب خود را بابت کنار گذاشتن فعالیت هایش سرزنش می کند و او را متهم می سازد که "همینطور دست روی دست گذاشته که اوضاع دوباره خراب شود". اوضاع خراب می شود، خیلی زود و به سرعت. اما در این خلال به ندرت پیش آمده که گاتهام سیتی دلش برای بتمن تنگ شود و کمبود حضور او را احساس کند، زیرا که از طرفی در نظر عموم مردم او مقصر مرگ دادستان هاروی دنت است و از طرف دیگر از آن رو که مدتی ست چهره ی شهر تاحدی از جرایم سازمان یافته پاک شده است، نیازی به حضور او نبوده است.

بروس به وسیله ی سلینا کایل زیبا رو (آن هاتاوی/Anne Hathaway) مجددا‌ً به سمت روشنایی و زندگی کشانده می شود. سلینا دختری شجاع و پرانرژی ست که مهارت اصلی اش سرقت منازل است و موقع دزدی از عمارت بروس، بعضی از ویژگی های شخصیت او را به همراه گردنبندی از درون صندوقچه اش کش می رود. برای همه سؤال بود که این شخصیت گربه مانند ناشناس (در هیچ جای این فیلم به او زن گربه ای/Catwoman نمی گویند) قرار است به چه شکلی در بافت داستانی این مجموعه از فیلم های بتمن قرار بگیرد. اما نویسندگان فیلمنامه، جاناتان و کریستوفر نولان، که فیلمنامه را بر اساس داستانی اثر مشترک کارگردان فیلم و دیوید اس.گویر/David S. Goyer نوشته اند، جانب عقل و احتیاط را نگه داشته و او را به عنوان یک آدم مزاحم اغواکننده و عشوه گر وارد داستان کرده اند. او مکرراً در پی رقابت با بتمن و نشان دادن برتری خود است و به دلیل خودخواهی اش نمی تواند جز همدستانی فرصت طلب کسی را در کنار خود داشته باشد.

Bane که به همراه مزدوران همدستش مجراهای زیرزمینی شهر را مصادره کرده است، یورش خود را آغاز می کند. اول با سعی در دزدیدن کمیسر گوردون (گری اولدمن/Gary Oldman) که با شکست مواجه می شود، و سپس با حمله ای وحشیانه و بی پروا به ساختمان بورس سهام که در دقیقه ی 45 فیلم اتفاق می افتد و تأثیر دوگانه ای دارد: بتمن را از مخفیگاه بیرون می کشد و بروس وین را با ورشکستگی مواجه می کند.

این مصیبت سرمایه دار ورشکست شده را وادار می کند تا به یکی از اعضای ثروتمند هیئت مدیره به نام میراندا تاته (ماریون کوتیار/Marion Cotillard) که تمایلاتی عاشقانه نسبت به او دارد، روی بیندازد. بروس از او می خواهد مدیریت شرکت اش را بر عهده بگیرد تا بتوانند دگت (بن مندلسون/Ben Mendelsohn) را که با Bane همدست است، از میدان به در کنند.

به این شکل نولان با جسارت تمام پایه های فیلم خود را بر اساس دو مورد از بزرگترین نگرانی های اصلی این دوران بنا می کند: تروریسم و فروپاشی اقتصادی، که نتیجه ی آنها چیزی نیست جز آشوب و هرج و مرج. به این ترتیب هنگامی که کل نیروی پلیس گاتهام عملاً فریب خورده و به راه های زیرزمینی کشیده می شود تا Bane را از آنجا خارج کند، او موفق شده مأموران را درست همانجایی بفرستد که می خواسته و آنها را طوری گیر انداخته که مانند حیواناتی به نظر می رسند که در یک آغل اسیر شده اند و در انتظار سلاخی شدن به سر می برند. این موضوع که برای به تصویر کشیدن گاتهام سیتی، برای اولین بار، به نوعی واقع گرایانه از فضاها و نماهای شهری نیویورک استفاده شده است، تنها به طنین انداز شدن نقشه ی نبوغ آمیز Bane کمک می کند. نقشه ای که از طریق آن او به تدریج کل جمعیت ساکنین منهتن را گروگان می گیرد. نولان همیشه فیلمساز به شدت جدی و حتی ظالم و سختگیری بوده است، و در هیچ یک از فیلم هایش به اندازه ی فیلم حاضر این خصوصیات را نشان نمی دهد.

بتمن سلینا را وادار می کند تا او را نزد Bane ببرد اما در این خلال چیزی بیشتر از آنچه درخواست کرده نصیب اش می شود. از نظر جسمی او به هیچ وجه نمی تواند حریف این جنگجوی قوی هیکل و عظیم الجثه بشود و نتیجه آن است که Bane مبارز افسانه ای را به سیاهچالی در یک زندان می فرستد و موقع جدا شدن به او وعده می دهد که گاتهام سیتی را با خاک یکسان خواهد کرد. این سیاهچال که ظاهراً جایی در خاورمیانه واقع شده، مانند یک چاه عظیم است و تنها یک بار کسی موفق شده از آن فرار کند.

در این نقطه مانند سایر قسمت های فیلم، روابط پیچیده ای وجود دارند که به داستان های کمیک بوک برمی گردند و شخصیت ها و انگیزه هایشان را به یکدیگر مرتبط می سازند. در مورد بروس و Bane، موضوع ارتش سایه ها در میان است که موجب بازگشت کوتاه راس ال گول (لیام نیسون/ Liam Neeson) می شود که آخرین بار در فیلم «بتمن آغاز می کند/Batman Begins» (محصول 2005) دیده شده بود. یکی از شخصیت های کاملاً جدید این فیلم، مأمور پلیس کاربلدی است به نام جان بلیک (جوزف گوردون لویت/Joseph Gordon-Levitt) که در یکی از یتیم خانه های مؤسسه ی بروس وین پرورش یافته و از این بابت قدردان اوست. بسیاری از شخصیت های فیلم نقاب بر چهره دارند، یا واقعاً و یا تلویحاً و به طور ضمنی و مفهومی. جالب و تهییج کننده است که نقاب بتمن کل صورت وی جز دهانش را می پوشاند، یعنی درست همان قسمتی از صورت Bane که پوشانیده شده است. این تنها یکی از درونمایه هایی ست که برادران نولان از آن بهره جسته اند تا به جزئیات و عناصر داستانی مبتکرانه و نبوغ آمیز آخرین قسمت سه گانه ی خود بیفزایند، مجموعه ای از عناصر فوق العاده که حداقل یک مورد غافلگیری مهم و به خوبی پنهان شده را شامل می شوند.

هنگامیکه بروس وین در سیاهچال گیر افتاده و تلاش می کند دوباره قدرت خود را به دست بیاورد تا بتواند فرار کند، Bane به شکلی تماشایی و بی رحمانه کل نظام اجتماعی گاتهام سیتی را معکوس کرده است. 1000 نفر از مجرمین خطرناک از زندان آزاد شده اند، ثروتمندان از خانه هایشان در مناطق بالای شهر بیرون رانده شده اند، افرادی که از نیروی پلیس باقی مانده اند مانند موش زیر زمین پنهان شده اند و یک "دادگاه مردمی" به سرکرده گی مترسک/ Scarecrow (سیلیان مورفی/ Cillian Murphy) تشکیل شده که بی هیچ نظم و قاعده ای پی در پی حکم مرگ متهمین را صادر می کند. حالا که عملاً تمامی پل ها و تونل ها تخریب شده اند، هیچکس نمی تواند جزیره را ترک کند. خطری مرگبار آنها را تهدید می کند: یک دستگاه گداخت هسته ای که ابتدا توسط بروس و تکنسین نابغه ی وفادارش لوسیوس فاکس (مورگان فریمن/Morgan Freeman) به عنوان یک منبع انرژی بدون آلودگی تولید شده بود، اما در حال حاضر به دستور Bane به یک بمب هسته ای تبدیل شده که او وعده داده از آن استفاده کند.

بعضی از صحنه های اکشن، مانند تعقیب و گریز های پی در پی حالتی آشنا دارند. به عنوان نمونه صحنه های مربوط به وسایل نقلیه: موتور سیکلت مسلحی به نام بت - پاد/Bat-Pod (بیشتر سلینا آن را می راند) و جت تک نفره ی هلیکوپتر مانندی که بت/ The Bat نام دارد و طوری راه های زیرزمینی شهر را زیر پا می گذارد که انگار از فیلم های اولیه ی مجموعه ی جنگ ستارگان بیرون آمده است.

اما هواپیما ربایی اولیه ی فیلم که در آسمان اتفاق می افتد، بلوای مربوط به ساختمان بورس سهام و به ویژه انفجارهای چند گانه ای که شهر را به زانو در می آورند - انفجارهای زیرزمینی، روی پل ها و از همه برجسته تر در یک استادیوم فوتبال - کاملاً دست اول و اصیل هستند و در تولید آنها مانند سایر قسمت های فیلم، با مهارت و نبوغ عمل شده است. گفته می شود هزینه ی ساخت فیلم 250 میلیون دلار بوده، اما به راحتی میتوان باور کرد که رقمی بالاتر از این برای آن هزینه شده باشد، منظور این است که تمام امور مربوط به ساخت فیلم تا این حد استادانه و با زحمت و دقت انجام شده اند.

اما این نکته که کل این بودجه صرف شده تا این رخدادهای غم انگیز و خشونت بار تا این حد واقعی و باورپذیر به نظر برسند - کوچکترین اثری از سهل انگاری و سرسری کار کردن در این صحنه ها وجود ندارد - حس تعلیق فضا را بالا می برد و مخاطب را با احساس ناآرامی فراگیری احاطه می کند. هر کس که وارد سالن سینما می شود می داند که این فیلم پایان سه گانه ی بتمن را رقم می زند، حداقل در حال حاضر و طبق آنچه کریستین بیل و کریستوفر نولان بیان کرده اند. اما برای اولین بار این احساس در بیننده به وجود می آید که شاید علاوه بر سه گانه ی بتمن، زندگی شخصیت بتمن هم به پایان برسد، ممکن است برای نیتی مهم تر، قربانی شود و یا خودش را قربانی کند.

کریستین بیل که مجبور است هر دو وجه شخصیت خود را به شکلی آسیب پذیر و رو به نابودی به نمایش بگذارد، بهترین نقش آفرینی خود در این سه گانه را در این فیلم ارائه می دهد. در فیلم های قبلی گاهی اوقات صدای او با حالتی بیش از حد تصنعی طنین انداز و متفاوت بود، این مسئله اینجا هم در لحظاتی وجود دارد اما در مقایسه با قبل بسیار کمتر است و از آنجایی که بروس ضعیف و بی خاصیت شده و بتمن هم ناتوان و از کار افتاده شده است، برای به نمایش گذاشتن ظرایف و جزئیات مربوط به نقش آفرینی توسط بازیگر مجال بیشتری وجود دارد. دو سه صحنه ی به شدت احساسی برای مایکل کین تدارک دیده شده که او به خوبی از پس اجرای آنها بر می آید و خودداری شخصیت از نمایش احساسات را به وضوح تصویر می کند، و سایر بازیگران ثابت مجموعه مانند گری اولدمن و مورگان فریمن هم همانطور که از آنها انتظار می رود عمل می کنند.

Bane شخصیت ترسناکی ست، قابلیت های جسمی او و روش بی پروا و بی خیالانه ای که برای ایجاد هرج و مرج غیر اخلاقی و عاری از هر گونه احساس مسئولیت در پیش می گیرد جذاب و میخکوب کننده است. تام هاردی، با وجود نقابی که در کل طول فیلم صورت او را می پوشاند و صدای متحول شده اش، مجبور است بیشتر حالات خود را از طریق حرکات بدنی بیان کند، و این کار را با قدرت تمام انجام می دهد. علاوه بر این در چند لحظه ی کلیدی و مهم فیلم چشم های او به اندازه ی چندین کتاب حرف می زنند. به هر حال، حذف کلام و عناصر چهره باعث ایجاد محدودیت هایی در نمایش احساسات شخصیت می شود و آخرین لحظات حضور او بر روی پرده ی سینما به نوعی هدر شده اند و بهره ی لازم از آنها برده نشده است. شاید با دیدن این صحنه ها مخاطب کمی حس کند که از وداعی مناسب و درخور شخصیت، محروم شده است.

آن هاتاوی با گستاخی و سرزندگی نقش زن گربه مانند را بازی می کند، و ماریون کوتیار هم در نقش ضمیمه ای گرم و دلپذیر برای این دنیای غالباً نفرت انگیز عمل می کند. با وجود اینکه نولان و بیل با صراحت گفته اند «شوالیه ی تاریکی برمی خیزد» صحنه ی وداع آنها با بروس وین و بتمن است، نمای آخر فیلم به وضوح در مسیری قرار دارد که احتمال ساخت چند فیلم مرتبط توسط کمپانی برادران وارنر را تقویت می کند.

مانند فیلم های قبل، ارزش های تولیدی فیلم فوق العاده بالا و مهم و مؤثر هستند. جز بالاترین درجات تحسین و ستایش چیزی نمی توان گفت که شایسته ی زحمات عوامل تولید فیلم باشد: طراحان صحنه ی فیلم نیتن کراولی و کوین کاوانا، والی فیستر فیلمبردار، طراح لباس لیندی همینگ، متخصص جلوه های بصری پاول فرانکلین، متخصص جلوه های ویژه کریس کوربود، تدوینگر لی اسمیت، آهنگساز هانس زیمر، و مسئول صدا ریچارد کینگ (تعداد اعضای گروه تولید فیلم بیش از اینهاست).

تنها نقص سهوی فیلم که به چشم می آید ایرادی در پیوستگی زمانی وقایع فیلم است که نشان می دهد حمله به ساختمان بورس سهام طی روز اتفاق می افتد اما صحنه ی تعقیب و گریز پس از آن در شب صورت می گیرد.

تقریباً نیمی از فیلم، که شامل تمام صحنه های عظیم اکشن آن هم می شود، با دوربین های لارج - فرمت آیمکس تصویربرداری شده است و با توجه به اینکه هر دو نسخه ی فیلم را در نمایش های مقدماتی دیده ام، باید بگویم نسخه ی آیمکس 70 میلیمتری که در 102 سالن سینما در سراسر جهان به نمایش درمی آید به وضوح از شفافیت و کیفیت تصویر بالاتری برخوردار است و برای بیننده تجربه ی سینمایی تأثیرگذارتری رقم می زند. نسخه ی معمول 35 میلیمتری فیلم با وجود اینکه زیباست اما به نوعی در مقایسه با نسخه ی ذکر شده، از جذابیت بصری کمتری برخوردار است.

با وجود تمامی تکنولوژی های پیشرفته ای که در ساخت «شوالیه ی تاریکی برمی خیزد» به کار گرفته شده اند تا آن را به جایگاه حاضر برسانند، هنگامی که پای مباحث زیبایی شناسانه ی فیلمسازی به میان می آید، نولان با غرور و جسارت تمام به فیلمسازی سنتی وفادار می ماند (این روزها تنها موفق ترین کارگردانان می توانند این جسارت را از خود نشان دهند). در انتهای تیتراژ پایانی طولانی فیلم، یادداشتی ظاهر می شود که بر روی این روش تأکید می کند:

"این اثر سینمایی بر روی فیلم (نوار) تصویربرداری شده و به پایان رسیده است."

“This motion picture was shot and finished on film.”

تاد مک کارتی - هالیوود ریپورتر/مترجم: الهام بای/منبع:سایت اختصاصی نقد فارسی

 

مطالب مرتبط:

دانلود آلبوم موسیقی فیلم شوالیه تاریکی بر می خیزد

فیلمنامه ای خارق العاده برای شوالیه ی تاریکی بر می خیزد

دانلود ویدئو قطعه ی حماسی(A Dark Knight)،تیتراژ پایانی فیلم شوالیه تاریکی

وقتی یک فیلم به تو می آموزد/ نگاهی به شخصیت جوکر در شوالیه تاریکی

نقد و بررسی فیلم شوالیه تاریکی The Dark Knight

نامه خداحافظی کریستوفر نولان با بتمن

10 قهرمان برتر هالیوود اعلام شد (بتمن در صدر)

نقد شوالیه تاریکی بر می خیزد

نقد و بررسی فیلم Dark Knight Rises (شوالیه تاریکی بر می خیزد)/راجر ایبرت

$
0
0

کارگردان : Christopher Nolanhttp://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/dark-knight-rises/the-dark-knight-rises-battman.jpg

نویسنده : Christopher Nolan

بازیگران: Christian Bale, Michael Caine ,Gary Oldman

خلاصه داستان :

هشت سال از حوادث پایان فیلم شوالیه تاریکی گذشته است. بروس وین (بتمن) اکنون مردی شکسته است که با خدمتکار وفادار خود به تنهایی روزگار را سپری می کند. مزدوری با نام بین (Bane) که از ارتش سایه ها اخراج شده است برای انتقامی ویران کننده به شهر گاتهام بازگشته است. اما انگیزه های واقعی او از بازگشت چیز دیگری است و اعمال خبیثانه او فقط به عنوان پوشش است.

شوالیه تاریکی برمی خیزد» روزهای ابتدایی ژانر ابرقهرمانی را پشت سر می گذارد و به آینده ای آخر الزمانی و محکوم به فنا منتقل می کند که مفهوم آن به طرز ناخوشایندی به تیتر اخبار دنیای امروز نزدیک است. گاتهام و ساختارهای آن به عنوان یک شهر تروریستی از هم پاشیده شده است. بروس وین (با بازی کریستین بیل) بعد از سالها گوشه نشینی در «املاک وین» با اکراه دوباره پدیدار می شود و با یک تبه کار بی عاطفه که به قدرتمندی خودش است، روبرو می شود. فیلم به آرامی و با طرح داستانی مبهم و کاراکترهای بسیار زیاد شروع می شود، اما از همان ابتدا یک اوج مهیج را پایه ریزی می کند.

پایان کار کریستوفر نولان در سه گانه بتمنش یک فیلم ابر قهرمانی جاه طلبانه شده است که با دو سورپرایز همراه است: اول این که خیلی سرگرم کننده نیست و بعد هم کاراکتر بتمن آن خیلی کمرنگ است. سکانس های اکشن فوق العاده فیلم های قبلی دارای عنصر طنز و اجرای مهیج هیث لجر در نقش جوکر بود. اما این قسمت به طور کل فقط درام جدی است که تبه کاری با نام «بین» دارد که ماسک هانیبال لکترش او را از شخصیت خود خارج می کند. و با وجود آن که بروس وین را خیلی زیاد می بینیم اما تغییر حالت او به بتمن تا قبل از نقطه اوج داستان فقط در چند صحنه کوتاه است.

«بین» با بازی تام هاردی، شخصیت او رازآلود است چرا که به راحتی نمی توان انگیزه های اصلی او را فهمید. وی هزاران نفر از جنایتکاران گاتهام را آزاد می کند؛ در قالب سناریویی که به داستان حمله به زندان باستیل در پاریس خیلی شباهت دارد. وقتی آن ها با زد و خوردهای خیابانی با نیروی پلیس شهر مقابله می کنند، هدف «بین» برانداختن طبقات حاکم به نظر می آید که این امر تا حدودی نقشه دیگر او را برملا می کند: نابودی شهر با استفاده از سلاح هسته ای.

«بین» دو نمایش مهیج دیگر هم دارد که شامل نابودی ساختمان بورس و منفجر کردن یک استادیوم فوتبال است و این طور به نظر می آید که اهدافش در جهت نابودی دو الهه جامعه ما یعنی پول و مسابقات ورزشی است. در فیلم هیچ تلاشی برای توضیح منابع مالی «بین» نشده است و وقتی در آخر همه چیز به آن نبرد خیابانی تن به تن میان بین و بتمن ختم می شود فقط با یک دعوای مشت زنی روبرو می شویم که خیلی کمتر از آن چیزی است که انتظارش را داشتیم.

شخصیت «بین» کمتر از تمامی کاراکترهای شرور فیلم های بتمن، کاریزماتیک است. شخصیت های جدیدی به فیلم افزوده شده است: یک پلیس جوان قهرمان (با بازی جوزف گوردون لویت)، دو شریک عشقی برای وین و شخصیت های قبلی فیلم: کمیسر گوردون (با بازی گری الدمن)، مخترع نابغه لوسیوس فاکس (با بازی مورگان فریمن) و زمان زیادی هم به آلفرد خدمتکار (با بازی مایکل کین که اجرای موثر برجسته ای در چندین صحنه سخت فیلم دارد) اختصاص داده شده است.

تمامی این کاراکترها و فعالیتهایشان کشش لازم در نیمه اول فیلم را ایجاد می کنند. نیمه اولی که با صراحت بگویم اصلاً مطمئن نبودم چه کسی دارد چه کار می کند و با چه چیزی و با چه کسی! فیلم در نیمه دوم مهیج خود به ثبات می رسد، البته با این وجود باز هم هر کسی قادر نخواهد بود تا به طور دقیق در مورد مکانی که «بین»، «بروس» را زندانی کرده است، توضیح خوبی بیابد. دیوارهای مدور این مکان کاملاً نشان می دهد که بالا رفتن از این دیوارها مرگبار است. البته هر کسی می تواند برای آزادی از آن تلاش کند اما تعداد کمی موفق می شوند. مکان اصلی این زندان در جادپور، راجاستان، در هند است. در یک آن پله هایی زیگزاگی به ما نشان داده می شود که به طور فراموش نشدنی در «باراکا» نشان داده شده بود. معلوم می شود که «بین» در زمان کودکی در این مکان نگهداری می شده.

«شوالیه تاریکی برمی خیزد» فیلمی تاریک و سنگین است. این فیلم نهایت وزنی که یک فیلم ابرقهرمانانه می تواند تحمل کند، به آزمایش گذاشته است. اینکه نولان قادر است تا آنارشیسم شهری و تخریب انبوه را با هم ترکیبت کند و آن موتور سیکلت بتمنی با آن تایرهای عجیبش خیلی جالب توجه است. اینکه او این کار را بدون استفاده از تکنیک سه بعدی انجام داده است، قابل ستایش است. این که بیشتر فیلم در فرمت IMAX فیلمبرداری شده اجازه خواهد داد تا فیلم پرده های عظیم سینما را مال خود کند. اینکه «شوالیه تاریکی بر می خیزد» پایانی برای این سه گانه بود، قطعی است؛ مگر نولان تا چه عمقی می تواند حفر کند؟ این فیلم، فاقد کمال نسبی «شوالیه تاریکی» است چرا که به وضوح بیشتر و شخصیت شرور بهتری نیاز داشت، با این وجود پایانی شرافتمندانه برای این مجموعه بود.

راجر ایبرت/مترجم: شبنم سیدمجیدی/منبع:سایت اختصاصی نقد فارسی

 

مطالب مرتبط:

دانلود آلبوم موسیقی فیلم شوالیه تاریکی بر می خیزد

فیلمنامه ای خارق العاده برای شوالیه ی تاریکی بر می خیزد

دانلود ویدئو قطعه ی حماسی(A Dark Knight)،تیتراژ پایانی فیلم شوالیه تاریکی

وقتی یک فیلم به تو می آموزد/ نگاهی به شخصیت جوکر در شوالیه تاریکی

نقد و بررسی فیلم شوالیه تاریکی The Dark Knight

نامه خداحافظی کریستوفر نولان با بتمن

10 قهرمان برتر هالیوود اعلام شد (بتمن در صدر)

نقد شوالیه تاریکی بر می خیزد


نقد و بررسی فیلم Dark Knight Rises (شوالیه تاریکی بر می خیزد)/ کافه سینما

$
0
0

 هر کسی می تواند یک قهرمان باشد

کارگردان : Christopher Nolanhttp://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/dark-knight-rises/the-dark-knight-rises-battman.jpg

نویسنده : Christopher Nolan

بازیگران: Christian Bale, Michael Caine ,Gary Oldman

خلاصه داستان :

هشت سال از حوادث پایان فیلم شوالیه تاریکی گذشته است. بروس وین (بتمن) اکنون مردی شکسته است که با خدمتکار وفادار خود به تنهایی روزگار را سپری می کند. مزدوری با نام بین (Bane) که از ارتش سایه ها اخراج شده است برای انتقامی ویران کننده به شهر گاتهام بازگشته است. اما انگیزه های واقعی او از بازگشت چیز دیگری است و اعمال خبیثانه او فقط به عنوان پوشش است.

کریستوفر نولان با «بتمن آغاز می کند» یک بروس وین و بتمن کاملا متفاوت از گذشته را به ما معرفی کرد. با «شوالیه تاریکی» ثابت کرد که می توان ازداستان های مصور ابر قهرمانی فیلمی با ارزش های هنری و ماندگار ساخت و در «شوالیه تاریکی برمی خیزد» کاری می‌کند که به جای اثبات آن، این سوال در ذهن سینماگران شکل بگیرد که پس از این فیلم چگونه میتوان از داستان های مصور ابر قهرمانی فیلمی با ارزش های هنری و ماندگار ساخت؟ درست است که ویژگی های شخصیتی بتمن در بین ابرقهرمانان معروف، ابعاد واقعی تری دارد و همین مسئله هم سبب تمایز آن با دیگر شخصیت ها شده ولی هوشمندی و نگاه دقیق نولان در پرداخت صحیح به وجوهات انسانی این شخصیت است که در عالم سینما بتمن را بر قله پیروزی نشانده.

اگر نگاهی کلی به سه گانه بتمن بیندازیم می توانیم روند حرکت داستان از آرامش به سوی طوفان را مشاهده کنیم. قسمت نخست از درون شخصیت بروس وین آغاز شد. ضعف ها و خلاهای شخصی، درونش را به چالش کشید. به تدریج بروس بر نقاط ضعفش غلبه کرد و از سکون او به تحرک بتمن رسیدیم. و با آدم بدهای داستان روبه رو شدیم که هنوز قلمروشان را گسترش نداده بودند. وقتی که با دنیای پیرامون بتمن آشنا شدیم و نقاط تیره آن را دیدیم در قسمت دوم با تمرکز بیشتری برروی یکی از آنها یعنی جوکر (با بازی هیث لجر) و تقابل بتمن با او بیش از پیش به عمق فاجعه پی بردیم. یعنی زمانی که مقابله با یک نفر از موجودات شر زمینی، تا این حد سخت و طاقت فرساست پس زندگی در جامعه ای که جوکرهای بی شماری دارد به مراتب دشوارتر خواهد بود. و بالاخره در قسمت پایانی پس از آزمودن بتمن در شرایطی به مراتب آرام تر از وضع موجود، او را که خسته از آخرین مبارزه اش است، در جهنمی به نام شهر گاتهام می بینیم. که دیگر با خراب کاری های یک فرد روبه رو نیست. بلکه با موجوداتی طرف است که هرکدام از آنها به تنهایی از جوکر هم بی رحم ترند. مانند پطرس نیست که با یک سوراخ طرف باشد و بتواند جلوی آن را بگیرد، بلکه با شکاف های عمیقی مواجه است که با تمام نیرویی که دارد هم نمی تواند در مقابل آنها بایستد.

«شوالیه تاریکی برمی خیزد» مانند شرایط حاکم بر شهر گاتهام، در حالتی معلق بین زمین و آسمان در یک هواپیما، که بسیار سکانسی تماشایی و نفس گیر است آغاز می شود. در همین ابتدا با بین (تام هاردی) رو به رو می شویم که به شکل هیجان انگیزی هواپیما را در آسمان می رباید و کمی بعد آن را نابود می کند. تا پایان، فیلم از انگیزه بین برای اعمالش پرده برنمی دارد ولی تنها چیزی که در مورد او می فهمیم مربوط به دوران کودکیش است که در ادامه این متن به آن اشاره خواهم کرد. داستان فیلم هشت سال پس از رخدادهای «شوالیه تاریکی» می گذرد. بروس وین (کریستین بیل) تبدیل به فردی منزوی شده و همچنان با خدمتکار وفادارش آلفرد (مایکل کین) زندگی می کند. ولی همان طور که در قسمت قبل دیدیم، مردم او را مقصر مرگ دادستان هاروی دنت می دانند و به همین خاطر در این مدت هیچ کس سراغی از بتمن نگرفته. حالا دیگر بروس آن جوان قسمت اول نیست که تازه می خواهد آغاز کند. او مدت هاست که آغاز کرده و شکست سختی که متحمل شده مانعی برای ادامه حرکتش شده. شرایط این بار خیلی سخت تر است. در حالی که بین برای به انجام رساندن هدف نامعلومش تا آسمان هم پیش می رود، وین باید با چالش درونی خود به خاطر بازنشستگی هم خودخواسته و هم ناخواسته دست و پنجه نرم کند. در اوضاع نابسمان شهر که همیشه توسط آلفرد به او گوشزد می شود و در شرایطی که بی نظمی بر همه جا چه بر شهر و چه در زندگی وین حاکم است، سلینا کایل (آن هاتاوی) وارد داستان می شود. او یک سارق است که از منازل دزدی می کند و این بار نوبت به خانه بروس وین می رسد که گردنبند مرواریدی را از آن سرقت می کند. برخلاف آنچه که تا پیش از نمایش فیلم او را زن گربه ای می دانستند ولی در طول فیلم هیچ اشاره ای به این نام نمی شود و از همه مهم تر از او قهرمانی مانند بتمن نمی سازد. بلکه او را دختری اغواکننده و پر انرژی که برای اثبات خودش و گذراندن زندگی در جامعه در حال سقوطش دست به دزدی می زند و همچنین برای جاه طلبی همواره سعی در رقابت با بتمن را دارد، معرفی می کند. او برای وین مانند تلنگری می شود که از تبعید خود در سایه دست بکشد و دوباره حرکت کند.

در حدود ۳۰دقیقه ابتدایی فیلم دنبال کردن روابط و محور داستان شاید کمی سخت به نظر برسد ولی پس از گذشت این مدت زمان می فهمیم که این آشفتگی روابط ضعف اثر نبوده بلکه پیش درآمدی بر فضای به هم ریخته شهر بوده که به وسیله آن ما را برای رویارویی با آن آماده کرده است. بین به همراه همدستانش حمله خود را به شهر آغاز و به ساختمان بورس حمله می کند. که پس از ایده بکر ربودن هواپیما در ابتدای فیلم، باز هم با صحنه ای تماشایی رو به رو می شویم. وقتی که بین و همراهانش قصد خروج از ساختمان بورس را دارند مردم حاضر در آن را به صورت حلقه ای به بیرون هدایت می کنند و خودشان که در بین آنها برروی موتورهایشان مخفی شده اند در چشم برهم زدنی از بین آنها میگریزند و بالاخره نوبت به صحنه فوق العاده زیبای ورود بتمن می رسد. وقتی که آنها در تونلی در حال گریز هستند به یک باره تمام چراغ های آنجا خاموش می شود و در تاریکی فرو می رود و در همان لحظه شوالیه تاریکی ظاهر می شود.

حمله به بورس سبب می شود بروس وین با خطر ورشکستگی رو به رو شود. او مدیریت شرکتش را به میراندا تاته (ماریون کوتیار) یکی از اعضای هیئت مدیره می سپارد. شرایط به وجود آمده یعنی تقابل با تروریسم و بحران اقتصادی ما را به یاد فضای شکل گرفته در جهان به خصوص در چند سال اخیر می اندازد که با هوشمندی تمام از این دو معضل استفاده شده تا موقعیتی که شخصیت های داستان در آن قرار می گیرند برای مخاطبانی که با این دو مسئله رو به رو بوده اند هم ملموس تر شود.

هر چه پیش می رویم قدرت بین بیشتر و همچنین موفق می شود یکی از مهمترین اهدافش را تا حدودی به ثمر برساند. یعنی با خاک یکسان کردن شهر که در صحنه درخشانی از فیلم زمانی که بین در ورزشگاه است با یک کنترل از راه دور بسیاری از نقاط شهر از جمله آن ورزشگاه را منفجر می کند. بین می خواهد همه چیز را متوقف و نابود کند تا بتواند همه چیز را طبق خواسته اش شروع کند و پیش ببرد. بتمن در زمان رویارویی با بین نمی تواند در مقابل قدرت فیزیکی او استقامت کند و بالاخره پس از بروس وین نوبت به بتمن می رسد تا شکست دیگری را تجربه کند و نقابش توسط بین خرد شود و به زندان بیفتد. همان زندانی که بین در سنین پایین تر در آن روزگار گذرانده بود. ورودی و خروجی این زندان یکی است که شکلی استوانه ای دارد. درست شبیه همان چاهی که بروس در کودکی در آن سقوط کرد و ترس از خفاش در او به وجود آمد. به قول یکی از دیالوگ های فیلم: اگر می خواهی دنیا را نجات بدهی، باید به آن اعتماد کنی. او این بار باید به خودش و دنیای خودش اعتماد کند تا بتواند از آن استوانه بالا بیاید. دقیقا بر خلاف بین که برای پایین فرستادن دیگران به آنجا تلاش می کند. همه چیز از گذشته سرچشمه می گیرد. همان طور که به آن اشاره کردم در فیلم به گذشته سخت بین در آن زندان اشاره می شود ولی بسیار کوتاه و گذرا. مانند بروس وین، که او هم کودکی سختی داشته و داشته هایش را از دست داده ولی با این تفاوت که وین نمی خواهد بیشتر از چیزی که هزینه کرده از دست بدهد، ولی بین چیزی ندارد که نگرانش باشد و آن چیزی هم برای خودش نیست یعنی شهر را هم می خواهد به فهرست نابود شده هایش اضافه کند.

هیچ کس نمی داند که دقیقا چه اتفاقی در حال رخ دادن است. انگیزه این افراد چیست. و فقط همه تنها چیزی را که می دانند این است که با بمبی طرف هستند که توسط لوسیوس فاکس (مورگان فریمن) به عنوان یک منبع انرژی بدون آلودگی تولید شده بود و اکنون توسط بین تبدیل به یک بمب هسته ای شده است. هیچ چیز مخرب و یا نجات دهنده مطلق نیست. نه بین شر مطلق است و نه وین قدرت برتر. شخصی مانند بتمن از ماسک استفاده می کند و صدایش را تغییر می دهد تا بماند و نجات دهد و دیگری یعنی بین از ماسکی که شبیه ماسک اکسیژن است بهره می برد تا نفس بکشد و بکشد. دقیقا همان قسمت از صورت بروس که توسط ماسک پنهان نشده، در صورت بین همان قسمت پوشیده شده. یکی می خواهد با قدرت کلامش حرف بزند و دیگری با شر نگاهش. هیچ کس نمی تواند در این هرج و مرج قدرت برتر باشد. که حتی در جایی از فیلم در دیالوگ بتمن خطاب به سلینا به این نکته اشاره می شود: همه می توانند قهرمان باشند. که به همین خاطر است که پلیسی به نام جان بلیک (جوزف گوردن لویت) به فکر نجات شهر است و در پایان می بینیم که او هم می تواند در راه قهرمان شدن قدم بردارد.

نولان اختتامیه بی نظیری برای بتمن تدارک دیده که این بار قهرمان و قهرمانی را فراتر از بتمن تعریف می کند. قهرمانی که از تمام قدرتش استفاده می کند تا شاید بتواند در مقابل بدی ها بایستد ولی در پایان به این نتیجه می رسد که خود باید به این قائله پایان دهد. او یک قهرمان است ولی حالا نوبت به صلح رسیده که با فداکاری او می تواند برقرار شود. به جرات می توان گفت سکانس پایانی «شوالیه تاریکی برمی خیزد» یکی از به یادماندنی ترین پایان بندی ها در بین فیلم های ابرقهرمانی تبدیل خواهد شد. این فیلم یکی از پر جزئیات ترین فیلم های بتمن است. فیلم برداری فوق العاده، موسیقی شاهکار هانس زیمر، جلوه های ویژه، طراحی صحنه و لباس و... همه چیز با نهایت ظرافت صورت گرفته. ولی شاید تنها ایرادی که بتوان به فیلم وارد کرد قرار گرفتن تام هاردی در نقش بین است. این شخصیت به دلیل اینکه فقط چشمانش پیداست و صدایش هم به خاطر ماسکی که برروی صورتش دارد، حالتی غیر طبیعی دارد، به بازیگری نیاز داشت که بتواند با چشمانش حرف بزند و صداسازی فوق العاده ای مانند هیث لجر انجام دهد که متاسفانه تام هاردی نتوانسته از عهده این نقش آن طور که باید برآید. ولی در کل حتی این ضعف هم ذره ای از جذابیت فیلم نمی کاهد. نولان در چند سال اخیر نشان داده که کارگردان قابل اعتمادی است. زیرا پس از هر فیلم توانسته توقع مخاطبان را برآورده سازد. بی صبرانه منتظر کارهای آینده او هستم و از این بابت اطمینان دارم که مدت ها باید بگذرد تا شاید فیلمی با محوریت ابرقهرمانان ساخته شود که بتواند حداقل به گرد پای سه گانه نولان برسد.

منبع:کافه سینما/حسام حاجی پور

 

مطالب مرتبط:

دانلود آلبوم موسیقی فیلم شوالیه تاریکی بر می خیزد

فیلمنامه ای خارق العاده برای شوالیه ی تاریکی بر می خیزد

دانلود ویدئو قطعه ی حماسی(A Dark Knight)،تیتراژ پایانی فیلم شوالیه تاریکی

وقتی یک فیلم به تو می آموزد/ نگاهی به شخصیت جوکر در شوالیه تاریکی

نقد و بررسی فیلم شوالیه تاریکی The Dark Knight

نامه خداحافظی کریستوفر نولان با بتمن

10 قهرمان برتر هالیوود اعلام شد (بتمن در صدر)

نقد شوالیه تاریکی بر می خیزد

نقد و بررسی فیلم Dark Knight Rises (شوالیه تاریکی بر می خیزد)/ تونی گررو

$
0
0

کارگردان : Christopher Nolanhttp://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/dark-knight-rises/the-dark-knight-rises-battman.jpg

نویسنده : Christopher Nolan

بازیگران: Christian Bale, Michael Caine ,Gary Oldman

خلاصه داستان :

هشت سال از حوادث پایان فیلم شوالیه تاریکی گذشته است. بروس وین (بتمن) اکنون مردی شکسته است که با خدمتکار وفادار خود به تنهایی روزگار را سپری می کند. مزدوری با نام بین (Bane) که از ارتش سایه ها اخراج شده است برای انتقامی ویران کننده به شهر گاتهام بازگشته است. اما انگیزه های واقعی او از بازگشت چیز دیگری است و اعمال خبیثانه او فقط به عنوان پوشش است.

همیشه نوشتن نقد بلافاصله بعد از دیدن فیلم کار سختی است، مخصوصاً بعد از اکران نیمه شب. در مورد کلمات تراوش شده از ذهنم قبل از نوشتن نقد بسیار فکر کردم و نکاتی که باعث شد از فیلم لذت ببرم، در واقع خیلی زیادند…

باید اعتراف کنم در اصل امید مطلقی نسبت به این فیلم نداشتم، البته من رو سرزنش نکنید، بعد از دیدن این فیلم ۲ فیلم قبلی نولان را پشت سرهم دیدم و یک فشار خاص و زیرکانه‌ای در مخاطب قبل از رفتن به سالن سینما وجود دارد که «این فیلم کریستوفر نولانه، مگه میشه بد باشه و من عاشق این فیلم‌ام.» که خب این حس در مورد من صدق نمی‌کرد و بسیار نسبت به این فیلم ناامید بودم.

این نکته را باید ذکر کنم که دیدن ۳ فیلم در یک بازه‌ی زمانی واقعاً تحسین شما را نسبت به هنر نولان برمی‌انگیزد. می‌توانید ببینید چگونه این ۳ فیلم به یکدیگر مرتبط است و زنجیر شده‌اند.

من بازی کریستین بیل را به عنوان بازیگر بسیار دوست دارم اما نمی‌توانم به طور قطع بگویم که بازیگر مورد علاقه‌ام در تمامی بخش‌های ۳گانه بود. در ۲ قسمت قبل بیل بسیار خوش درخشید و این در مورد این قسمت هم صدق می‌کند. در این فیلم قرار نیست با یک بت‌من یکه‌بزن در کمیک‌ها روبرو شویم، بیل به زیبایی نقش یک مرد شکست‌خوره را به نمایش می‌گذارد.

در مورد تام هاردی در نقش بِین چه می‌شود گفت؟ این بازیگر در کارش خوب هست اما وقتی صدای او را شنیدم تمرکز خودم را از دست دادم. این آن صدایی نبود که در تریلر‌های اولیه‌ی فیلم دیدیم. قطعاً صدایی بلندتر و گوشخراش‌تر بود و در برخی سکانس‌ها آزاردهنده می‌شد. این از آن وقت‌هایی است که شما انتظار دیگری در ذهن‌تان وجود دارد و نمایش اصلی چیزی غیر از این انتظار است.

بین یک دشمن ترسناک است، چند مبارزه‌ی خشن را به نمایش می‌گذارد اما آیا می‌تواند بت‌من را شکست دهد؟ قطعاً توانایی این کار را دارد.

جوزف گوردون لویت در نقش بلیک به طور شگفت آوری دوست داشتنی بود، به این دلیل از کلمه‌ی شگفت‌آور استفاده کردم چون در تمامی‌ تریلرها او فقط یک افسر پلیس ساده بود. مردم بدگمانی‌هایی نسبت به او پیدا کردند اما او نقش فردی را بازی می‌کند که حتی بعد از ناپدید‌شدن چند ساله‌ی بتمن به بازگشت او اعتقاد دارد. او در واقع کاراکتر مثبتی است که نسبت به توجه بیشتر گاتهام به نیروی پلیس اشتیاق زیادی نشان می‌دهد.

سوال بزرگی که در ذهن تمامی مخاطبان نقش بسته بازی آنی هاتاوی در نقش کت‌وومن بود. باید بگم که کاملاً با بازی او موافقم و نشان داد که نمی‌توان با تصمیم‌های نولان مخالفت کرد.

این کت‌وومنی است که به دشمنان یک درس حسابی می‌دهد، کاملاً بر پارامتر‌های خوب و بد سوار است و برای همه‌ی این‌ها دلایل خاص خودش را دارد او به دنبال شخصیت درونی خودش می‌گردد. در بسیاری از سکانس‌ها شخصیت کت‌وومن به شدت به طراحی‌های آدام هاگ که طرفداران کاور کمیک‌ها با آو آشنایی دارند، نزدیک ‌می‌شود.

تفاوت اصلی این فیلم با دیگر فیلم‌های بت‌من در این است که بت‌من در واقع متفقین و دوستانی دارد که به شدت محتاج آن‌هاست و به آن‌ها نیاز پیدا می‌کند.

با وجود اینکه زمان فیلم نزدیک به ۳ ساعت است به هیج وجه احساس اینکه فیلم در حال درجا‌زدن است به شما دست نمی‌دهد، در حین پخش فیلم زمان به سرعت سپری می‌شود و تمایل ندارید که این زمان به پایان برسد. این پایان کار بتمن نولان است و گذر زمان المان واقع‌گرایانه اضافه شده به فیلم است.

نکته‌ی مهم و قابل ذکر این موضوع است که این فیلم یک فیلم اکشن کمیک بوکی نیست، داستان پرمحتوا دارد، در بعضی مواقع با وجود کاراکترهای عظیم ریسک می‌کند اما همه‌ی آن‌ها نقش حیاتی را بازی می‌کنند. عملکرد‌ها در حد بالایی است (به غیر از سکانس مرگ یکی از کاراکترها). به محض پایان فیلم حس ترس و وحشت عجیبی در شما بوجود می‌آید. این آخرین فیلم نولان است و حق امتیاز کار تا زمانی که ریبوتی از فیلم ساخته نشود در اختیار اوست.

ممکن است مقایسه‎هایی میان این فیلم و ۲ فیلم دیگر یعنی اونجرها و اسپایدرمن شگفت‌انگیز صورت گیرد اما ۲ فیلم دیگر صرفاً یک کار سینمایی کمیک بوکی هستند اما بت‌من یک فیلم است، این قضیه بسیار تفاوت دارد.

بت‌من: شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد فیلم فوق‌العاده‌ای است، نمایش کاراکترها و عملکرد آن‌ها چیزی است که انتظار دارید. این یک فیلم کامل برای پایان دادن به حماسه‌ی بزرگ کریستوفر نولان است.

تونی گررو/ ترجمه‌ی مهران فلاح/منبع:کمیک فانتزی

 

مطالب مرتبط:

دانلود آلبوم موسیقی فیلم شوالیه تاریکی بر می خیزد

فیلمنامه ای خارق العاده برای شوالیه ی تاریکی بر می خیزد

دانلود ویدئو قطعه ی حماسی(A Dark Knight)،تیتراژ پایانی فیلم شوالیه تاریکی

وقتی یک فیلم به تو می آموزد/ نگاهی به شخصیت جوکر در شوالیه تاریکی

نقد و بررسی فیلم شوالیه تاریکی The Dark Knight

نامه خداحافظی کریستوفر نولان با بتمن

10 قهرمان برتر هالیوود اعلام شد (بتمن در صدر)

نقد شوالیه تاریکی بر می خیزد

دانلود ویدئو گلها و خلاصه بازی فوتبال آژاکس ۱-۴ دورتموند

$
0
0

لیگ قهرمانان اروپا فصل ۲۰۱۳-۲۰۱۲ گروه D (گروه مرگ)

هفته پنجم

دورتموند با اقتدار به عنوان تیم اول صعود خود را از گروه مسجل کرد.

دانلود خلاصه بازی

منبع:ورزش3

دانلود ویدئو گلها و خلاصه بازی فوتبال اندرلشت ۱-۳ آث میلان

دانلود ویدئو گلها و خلاصه بازی فوتبال آرسنال ۲-۰ مون پلیه

$
0
0

لیگ قهرمانان اروپا فصل ۲۰۱۳-۲۰۱۲ گروه B

هفته پنجم

دانلود خلاصه بازی

منبع:ورزش3

-------------------------------------------------------------

کیفیت SD 

J. Wilshere | 1-0 | Mediafire
L. Podolski | 2-0 | Mediafire

-------------------------------------------------------------

کیفیت HD 

J. Wilshere | 1-0 | Mediafire
L. Podolski | 2-0 | Mediafire

منبع:گلخونه

 

مطالب مرتبط:

دانلود گلهای آرسنال

دانلود گلهای لیگ قهرمانان اروپا

Viewing all 408 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>