برادران لومیر در سال ۱۸۹۵ دوربین سینماتوگراف را اختراع کردند. هرچند نمیتوان این دو برادر فرانسوی را یگانه افرادی دانست که به پیدایش هنر سینما کمک کردند، بطوریکه نمیتوان قاطعانه از یک نفر بهعنوان مخترع سینما نام برد.
برادران لومیر، در دسامبر ۱۸۹۵ دستگاهی را به راه انداختند که سینماتوگراف نام داشت. این دستگاه پیچیده عکسهای متحرک را نشان میداد. لومییر با چرخاندن دستک آن عکسهای متحرک را روی پردهای سفید به نمایش میگذاشتند. آنها پس از استقبال پاریسیها از سینماتوگراف، نمایندگانی به کشورهای مختلف فرستادند تا مردم آن کشورها را با این دستگاه آشنا کنند. اما ایران دورهٔ قاجار یکی از این کشورها نبود.
برادران لومیر خود دهها فیلم کوتاه ساختند که همه آنها صرفاً از یک نما تشکیل میشد.
پس از لومیرها، ژرژ مهلیس باعث تکامل فن سینما شد. دیدگاه مهلیس نسبت به سینما یک دیدگاه تئاتری بود.
او پردههای گوناگونی از نمایش را فیلمبرداری میکرد و سپس این پردهها را به یکدیگر متصل میکرد. ژرژ مهلیس همچنین پدیدآورنده فن تروکاژ در سینماست.
پس از مهلیس، ادوین اس پورتر باعث تکامل بنیادین و ساختاری سینما شد. او با ساختن چند فیلم، سینما را به عنوان پدیدهای که امروزه میشناسیم معرفی کرد.
سینمای پورتر دیگر ارتباطی به تئاتر نداشت، بلکه هنری مستقل و جدید بود. پورتر، پیشگام فن تدوین فیلم نیز میباشد. راهی که او در سینما آغاز کرد در نهایت به سینمای داستانگوی هالیوود منجر شد.
سینما در ایران
سینما زمانیکه به سرزمین ما ایران رسید، اسباببازی ملوکانهای در دست شاه قاجار بود. و اگر سفر مظفرالدینشاه به فرنگ در شروع قرن مصادف با نمایش برادران لومیر نمیشد. سینما در ایران چه سرنوشتی پیدا میکرد؟ مظفرالدینشاه سینماتوگراف را میبیند و دستور خرید آن را میدهد و به ایران میآورد تا از آن بهطور خصوصی استفاده کند و سینما در پس پردهٔ حرم باقی میماند. سینما را مظفرالدینشاه واردمملکت کرد؛ اما نه به قصد خدمت به ملتش؛ بلکه در جهت ارضای ذهن تنوع طلب و نوجویش.
چهار، پنج سال بعد از ورود خصوصی سینما به ایران نمایش فیلم توسط میرزا ابراهیم خان صحافباشی که سفر به اروپا را تجربه کرده بود، علنی میشود. صحافباشی که با کاربرد سینما آشنا شده بود، آنرا به میان مردم برد، این تاریخ (۱۹۰۵) برای نمایش فیلم در ایران سابقهای آبرومند و همعصر با اکثر کشورهای پیشرفتهٔ جهان ارائه میدهد. کار نمایش فیلم بعد از فقط یک ماه بهم میخورد و صحافباشی در پی گرفتاریهای مالی دستگیر و سپس تبعید میشود و سرانجام به هند میرود و حرکتش ناتمام میماند.
بعد این باور بوجود آمد که کار سینما را باید خارجیها برعهده گیرند و لذا فعالیتهای سینماداری را افراد غیر ایرانی شکل دادند. در کار فیلمسازی نیز وضع به همین منوال بود.
با انقلاب مشروطه مجدداً اولین مباشران سینما در ایران اسامی غیرایرانی داشتند: روسیخان (ایوانف)، آقایوف، اسماعیلوف، لوین و یاکوسبن. اولین ایرانی خالصی که نخستین فیلم ناطق را میسازد، در آنسوی مرزها، در هند اجازهٔ کار پیدا میکند.
از همان ابتدا، اقتباس و تقلید، ساختار سینمای ایران را دچار تشتت کرد و بنایی بدون استحکام، فکر، ذوق و سلیقه پیریزی شد.
پیشگامان سینمای ایران هنر سینما را سالها پیش در این ملک متولد ساختند، کسانی چون: آوانس اوگانیانس، عبدالحسین سپنتا، خان بابا معتضدی، ابراهیم مرادی، اسماعیل کوشان، محسن بدیع، احمد شیرازی، ساموئل خاچیکیان، مهدی امیرقاسمخانی، واهاک وارطانیان، آرمان، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، علی حاتمی، بهرام بیضایی، نعمت حقیقی، فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، عباس کیارستمی، امیر نادری، محمدعلی فردین، اسفندیار منفرزاده، بهروز وثوقی، روبیک منصوری، ناصر ملکمطیعی، سهراب شهید ثالث، پرویز کیمیاوی، ابراهیم حاتمیکیا، رخشان بنیاعتماد، و انبوه زنان و مردان دیگری که این هنر را کشف کردند، به بلوغ رساندند و گسترش بخشیدند.
در تمام این سالها، سینما در هر دوره و زمانهای به شکلی درآمد. گاه هنر ناب بود و گاه وسیلهٔ تبلیغ، گاه، اسباب تفریح و سرگرمی زمینهای برای انتقال پیام. سینمای ایران در این سالها انبوهی علاقمند را با خود همراه کرد.
امروزه دوربین و سینما که آن را صنعت تصویر نیز گفتهاند، ابزاری است توانمند در دست هنرمندانی که میکوشند به نگریستن معنای تازهای ببخشند.
21 شهریور ماه، روز ورود دستگاه سینماتوگراف و سرآغاز آشنایی ایرانیها با پرده سینما به عنوان روز ملی سینما نامگذاری شده است.
سینمای صامت
در دوران صامت پیوند تصویر با صدای همزمان برای مبدعین این امر ممکن نبود، در واقع روشی برای این کار تا اواخر ۱۹۲۰ پیدا نشده بود. از اینجهت در ۳۰ سال اول عمر سینما، فیلمها صامت بودند هرچند که با موسیقی زنده و حتی گاهی هم جلوههای صوتی محیطی و حتی تفسیرهایی که توسط نمایش دهنده فیلم ارائه میشد همراه بود.
منابع:سرباز.همشهری آنلاین.ویکی پدیا